خودکشی لاله های کوهی

06.08.2015 12:11:16

 گزارش ویژه موکریان از خودکشی های سردشت - پانزدهم مردادماه 1394
آژانس خبری موکریان - چکیده: زنان نسل امروز در اثر ارتقای آگاهی‌ها و سطح دانش و عزت نفس و کسب سرمایه‌های فرهنگی دیگر الزاماً قائل به این باور که با لباس سفید به خانه بخت بروند و با کفن سفید خارج شوند نیستند، بنابراین در مواردی شخص هنگامی که شرایط زندگی‌اش را مطابق با انتظارات و ایده آل‌ها و حقوق انسانی خود نمی‌یابد، ممکن است به شرایط سخت و تحمیلی تن در ندهد، و در چنین شرایطی، اگر طلاق برای وی غیرممکن نباشد، احتمالاً طلاق می‌گیرد و در برخی موارد که این گونه نیست، ممکن است به خودکشی وی منجر شود.


آذر طاهرآبادی - قله رشی روستایی زیبا از توابع سر دشت، همانقدر زیبا که بکر و دست نخورده،آنقدر که هنوز هم بیشتر راههایش مالرو هستند. حالا اینروزها این روستا عزادار است وسیاه همانند اسمش "قله رشی". "ره ش" در زبان کوردی به معنای سیاه است همین سیاهی را انگار کن که بختکی شده است روی تقدیر جوانانش .


قله رشی از سال 89 تا به امروز بارها و بارها شاهد مرگی خود خواسته از سوی نوجوانان و جوانانش بوده است.


پانزده خودکشی به فرجام حاصل این روزهای سیاه قله رشی است از نوعروس گرفته تا نو داماد حالا به هر دلیلی خود را یا آتش زده اند  یا حلق آویز  کرده اند .


انور عزیزیان از ساکنان این منطقه که خودکشی ها را یکی یکی توضیح میدهد می گوید جوانان ما افسردگی گرفته اند وگرنه چرا باید در عرض چند سال داغ جوان ببینیم آن هم با خودکشی؟


راست می گوید اوضاع شهر سردشت و روستاهایش را که بررسی میکنم می بینم از بعد از جنگ و آن همه مصیبت بمباران های شیمیایی این شهرستان هنوز پله های اول ترقی را هم طی نکرده است، کمبود های این منطقه بیداد می کنند، از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا آموزش و بهداشت و درمان.


بیکاری در این منطقه به شغل تبدیل شده و جوانان هیچ جایی برای گذران اوقاتشان ندارند. کمبود فضای فرهنگی  وتفریحی آنقدر کم است که اصلا به چشم نمی آید.


لیلا سلیمی روان درمانگر است و معتقد است که خود کشی دلایل زیادی نمی خواهد همینکه فرد نمیتواند واقعیت را از رویایش جدا کند او را به مرز خودکشی میرساند  در واقع ایجاد تضادهای شدید بین باورها و واقعیت‌ها، میتواند یکی از عمده ترین دلایل خود کشی به حساب آید.


وی معتقد است که هرگاه جامعه ای در حال گذر از سنت به مدرنیته باشد مردمش می توانند مستعد خودکشی باشند زیرا در برخی افراد باورهایشان با آنچه در واقعیت می بینند مطابقت نمی کند و همین امر باعث تحیر و انتحار در اشخاصی می شود که به لحاظ شخصیتی ضعیف هستند و توانایی بالانس موقعیت در آنها به طور قابل ملاحظه ای نسبت به افراد دیگر در جامعه پایین است.


در ذیل گزارشی با عنوان " دلایل خودکشی در ایران/آمار خودکشی در کشور/نحوه و روش خودکشی ها" در اردیبهشت 94 که در سایت تابناک منتشر شده است، آمار قابل توجهی در رابطه با خودکشی ها در ایران منتشر شده است نویسنده در این گزارش می نویسد :


"روزانه بیش از 11 نفر در کشور خودکشی می‌کنند"


آمارها نشان می‌دهد در 9 ماه ابتدایی سال 92 روزی بیش از 11 نفر در کشور خودکشی کرده‌اند، بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در 9 ماهه سال 92، 3125 نفر خودکشی کرده‌اند و از میان این افراد 982 تن را زنان و 2143 تن را مردان تشکیل می‌دهند. بر همین اساس در مدت مشابه سال 91 نیز 2740 تن به علت آنچه که پزشکی قانونی آن را خودکشی تشخیص داده بود، جان خود را از دست داده‌اند. در سال 91، از کل مرگ‌های مشکوک به خودکشی در کشور، بیشترین موارد خودکشی در گروه سنی 18 تا 24 سال ثبت شده است که 28.2 درصد از کل موارد خودکشی این سال‌ها را در برمی‌گیرد و پس از آن گروه سنی 30 تا 39 سال با 22.2 درصد، 25 تا 29 سال با 17.6 درصد، بالای 20 سال با 12.9 درصد، 40 تا 49 سال با 11.1 درصد و زیر 18 سال با 7.9 درصد به ترتیب بیشترین موارد خودکشی را به خود اختصاص داده‌اند.


                        آمار خودکشی در ایران


nemodar1


11830329_850742695015395_68658745_n


ایران در ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮرﻫﺎی دﻧﯿﺎ در زﻣﯿﻨﻪ ﺧﻮدﮐﺸﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﻰ از اراﺋﻪ دﻫﻨﺪﮔﺎن آﻣﺎر رﺗﺒﻪ 48 و ﺑﺮﺧﻰ دﯾﮕﺮ رﺗﺒﻪ 58 را دارد. اﻣﺎ از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ در ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ آﻣﺎرﻫﺎی اراﺋﻪ ﺷﺪه ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﻣﯿﺰان ﺧﻮدﮐﺸﻰ در اﯾﺮان را ﺳﻪ در صد ﻫﺰار ﺑﺮای زﻧﺎن و ﯾﮏ در صد ﻫﺰار ﺑﺮای ﻣﺮدان ﻧﺸﺎن ﻣﻰ‌دﻫﺪ. ﺷﻮاﻫﺪ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﯾﻦ آﻣﺎرﻫﺎ را ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ واﻗﻌﯿﺖ ﻧﻤﻰ‌داﻧﺪ. میزان خودکشی در سال 1363 برابر 1.3 در صد هزار نفر بود، در اوایل انقلاب هم میزان خودکشی بسیار کم بود، اکنون آمارهایی وجود دارد که حاکی از آن است که سالانه 5 تا 7 هزار نفر از طریق خودکشی جان خود را می‌گیرند که نیمی از آن‌ها در شهرهای بزرگ، یک چهارم در شهرها کوچک و متوسط و بقیه در روستاها اتفاق می‌افتد.


اما در این روزها با آن رو به رو هستیم متاسفانه این است که تمامی توجه و مطالعات و برسی هایی که درباره پدیده خودکشی در کشور  موجود است همگی بجز معدود گزارشاتی که خواندم از منظر روانشناسانه و درمانگرایی به این پدیده توجه شده بود و کمتر کسی به ابعاد اجتماعی و چگونگی سوق داده شدن خیل عظیمی از سرمایه های جوان به این ورطه و نابودیشان در یک چشم به هم زدن توجه کرده بود .


شیرین احمد نیا روانپزشک و رئیس انجمن پیشگیری از خودکشی ایران،در مصاحبه ای با ایلنا در روزجهانی خود کشی ( 10 سپتامبر) درباره افزایش خودکشی و دلایل آن می گوید :


"قطعا با توجه به حساسیت موضوع، ما در زمینهی تحقیق در ارتباط با تببین پدیدهی خودکشی‌ها دچار محدودیت و ضعف هستیم و بیشتر مطالعاتی هم که انجام شده از سوی روان‌شناسان و روانپزشکان و از آن منظر انجام شده و به ابعاد فردی و روان‌شناختی پرداخته‌اند نه ابعاد اجتماعی و فرهنگی.


البته بررسی‌ها نشان داده که دربین استانهای مختلف الگوهای متفاوتی از بروز خودکشی و حتی شیوه‌هایی که رواج دارد، برای نمونه از نظر نسبت جنسی، در برخی استانهای غربی کشور شاهد هستیم که زنان به  نسبت‌های بالاتری از مردان  اقدام به خودکشی دارند، که با رویهی غالب که مردان از این نظر آمار بالاتری را به خود اختصاص می‌دهند متمایز است؛ و حتی شاهد این هستیم که شکل خاص خودکشی، یعنی خودسوزی در میان زنان شایع‌تر است. خودسوزی از دردآور‌ترین اشکال خودکشی است که در واقع فردی که به این عمل مبادرت می‌کند قصد دارد پیامی را به فردی که از او رنجیده یا آزار دیده است، منتقل کند و با این کار در واقع از او انتقام بگیرد.


آمار‌ها نشان می‌دهد خودکشی در میان زنانی که از سطوح تحصیلات پایین تری برخوردار هستند نسبت بالاتری دارد،این مساله  می‌تواند به این دلیل باشد که این افراد به زعم خود، راه بهتری را برای رهایی از شرایط نامطلوب زندگی پیش روی خود نمی‌یابند و راه حل را در پایان دادن به زندگی‌ای که از آن ناراضی‌اند می‌جویند، زنانی که از سطوح تحصیلی بالاتری برخوردارند ممکن است از امکان اشتغال و فعالیت اقتصادی و کسب درآمد برخوردار باشند و حتی به دنبال یاری –طلبی برآیند، و امکان این را داشته باشند که به شیوه‌های دیگری زندگی خود را متحول کنند و ناگزیر از خودکشی نشوند.


زنان نسل امروز در اثر ارتقای آگاهی‌ها و سطح دانش و عزت نفس و کسب سرمایه‌های فرهنگی، نگرش‌های متفاوتی با نسل‌های مادران و مادربزرگان خود دارند، سطح تحصیلات در میان آنان افزایش و توقعاتشان نیز از خود، همسر و زندگی مشترکشان تغییر پیدا کرده است. این زنان دیگر الزاماً قائل به این باور که با لباس سفید به خانه بخت بروند و با کفن سفید خارج شوند نیستند، بنابراین در مواردی شخص هنگامی که شرایط زندگی‌اش را مطابق با انتظارات و ایده آل‌ها و حقوق انسانی خود نمی‌یابد، ممکن است به شرایط سخت و تحمیلی تن در ندهد، و در چنین شرایطی، اگر طلاق برای وی غیرممکن نباشد، احتمالاً طلاق می‌گیرد و در برخی موارد که این گونه نیست، ممکن است به خودکشی وی منجر شود.


در مقایسه ی بین استانهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافتهی کشور شاهد این هستیم که نسبت طلاق در استان‌های کمتر توسعه یافته مثل ایلام و لرستان نسبت به استانهای توسعه یافته‌تر مثل گیلان و تهران پایین‌تر است اما در عوض اقدام به خودکشی و خودسوزی زنان بالا‌تر است."


 آمارهای متعدد و رنگ وا رنگ از دلایل خود کشی وجود دارند که همگی بستر نامناسب اجتماعی را برای ابراز وجود و یافتن آرزوهایی که می تواند زندگی را برای جوانان این مرز و بوم زیبا تر نماید وجه مشترک بسیاری از این خود کشی هاست که علی الخصوص جوانان قله رشی دنبال آن بوده اند و آنچه می یافت نکرده اند تحقق آمالهایی بوده است که امروز زیر خروار ها خاک خفته است. به راستی آیا رواست زندگی کردن در فقر و کمبودات فرهنگی و اجتماعی آنهم در کشوری که پتانسیل بالایی از جمعیت جوان و نیز سرمایه های مادی و معنوی رنگارنگ درآن موج میزند. این موضوع تنها پدیده مختص به قشری خاص نیست اما هنگامه ای که باد خزان به یکباره به جوانان یک خطه میزند موجی از نگرانی را برای در امان نگاه داشتن بقیه جوانان از این آفت در دل خانواده های نگران بر می انگیزاند و هزاران سوال که براستی چگونه می توان حفاظی ایمن در مقابل فرزندانشان با این پدیده ایجاد نمایند؟


 متاسفانه در سالهای اخیر کم توجهی به شهر ها و روستاهای غربی کشور علی الخصوص مناطق کوردنشین باعث شده است این مردم از آسیب های جدی رنج ببرند. بیکاری نبود امکانات رفاهی و تفریحی طبق گفته های اکثر مردم این مناطق باعث شده است که شوربختانه جوانان این چند استان با وجود داشتن تحصیلات عالیه و تفکراتی سازنده از چرخه اقتصاد و پویایی امروز جامعه ایرانی جا بمانند و نیرویشان یا هدر برود و یا به نیرویی هرز مبدل شود. در این مناطق جوانان یا به صفوف کولبران و قاچاقچیان کالا و مواد مخدر می پیوندند و جانشان را در کف مشت می نهند و یا با تمام تلاششان هم که شده راهی جز ماندن و سوختن و ساختن با حداقل امکانات است وی به مرز نا امیدی مفرط از به سامان شدن اوضاع که رسیدند دست به خودکشی میزنند.


مردم این خطه از کشور رنج کشیده اند سالها با جنگ دست به گریبان بوده اند و بعد از آن هم با بیماریهای ناشی از بمبارانهای شیمیایی و حالا بعد از آن همه درد باید با نبود امکانات در همه سطح دست و پنجه نرم کنند. متاسفانه توسعه شهری و روستایی برای غرب کشور با کندی هر چه تمام صورت گرفته است و در برنامه های دولت سهم اندکی از بودجه را به خود اختصاص داده است و این میان ضرر این همه بی توجهی دامان مردم روستاها و شهرهای محروم را بیشتر از پیش چسبیده است.


انتظار می رود اینک که دولت تدبیر و امید سهم عمده رای آری به تغییر و عقلانیت را از همین مردم و استانهای کورد نشین دریافت کرد و در آستانه سفر ریاست جمهوری به خطه کوردستان توجه بیشتری نسبت به این مردم داشته باشد و نگاه عمیقتر دورا ن پساتحریم را روی این مردم با زوم بیشتری داشته باشد. چرا که بحران در این استانها با سرعت بیشتری به خط قرمز در حال نزدیک شدن است.


*آذر طاهرآبادی – خبرنگار آژانس خبری موکریان

0

یک شهروند کورد به محاربه متهم شد
بی‌خبری مطلق از سرنوشت مسعود کردپور، سردبیر آژانس خبری موکریان
رهایی یک زندانی از اعدام پس از ٢٣ سال در ارومیه
مرگ یک کارگر در ارومیه حین انجام کار
تجمع اعتراض شماری از فعالان حقوق زنان در سنندج
کشته شدن یک کولبر بر اثر تیراندازی در مناطق مرزی بانه