فعالان مدنی یارسان: آیا رعيت در امن و امان و همه ی امور بر وفق مراد است؟ آژانس خبری موکریان - چکیده نامه: بر اساس قوانين جاري و چارت سازماني دولت، آيا نهاد استانداري و شخص استاندار نماينده ی قوه ی مجريه در استان هستند يا اداره ی اطلاعات؟ آيا مسئوليت و اختيار اعمال سياستهاي دولت به عهده ی استانداران است يا بر عهده ی نهادهاي امنیتی و اطلاعاتی؟ ندادن اجازه ی حضور به معترضانِ وضعيت موجود ـ برای طرح مطالبات واقعیِ مردم يارسان ـ در چنين نشستهایی به چه منظور است؟ آيا انداختن گناهِ آن به گردن سادات و بزرگان يارسان، حساب شده و در راستاي ايجاد تفرقه در ميان مردم يارسان محسوب نمی شود؟ دليل اينكه حتي يك نفر از حضار، به تبعيضها و حق كشيها و حذفهاي نارواي گزينشي و ناديده انگاريها و اجحافاتي كه طي دهها سال بر اين مردمِ بي پناه روا داشته شده است، اشاره ای نکرد، ناشي از حل اين مسائل در دولت تدبير واميد بوده است؟ به گزارش آژانس خبری موکریان متن نامه ی سرگشاده "مجمع مشورتی فعالان مدنی جامعه یارسان" در استان کرمانشاه، که روز پنجشنبه 26 شهریورماه 1394 نسخه ای از آن به دست موکریان رسیده است، از این قرار است؛ اول و آخر یار روز پنجشنبه نوزدهم شهریورماه 1394 از طرف اداره ی اطلاعات استان كرمانشاه، جمعی از اعضاي هيئت امناي زيارتگاهها و جمخانه هاي يارسانِ کرمانشاه به نشستی دعوت شدند. در آن نشست، مسئولان مربوطه پيرامون نقش مثبت مردم يارسان در امنيت منطقه و تعلق خاطر آنها به کشور و نظام جمهوري اسلامي و نیز دفاعشان از مرزهاي كشور سخن راندند و از آنان خواستند که مانع مهاجرت فرزندان خود به خارج و يا پيوستن شان به جريانات تندروِ مسلح شوند. در این نشست همچنين اعلام شد كه در پی آنکه مردمِ مسالمت جو و با فرهنگ يارسان مطالبات خود را با آرامش، پيگيري كرده اند، دبيرخانه اي در نهادهاي حكومتي برای اجرائي كردنِ وعده هاي انتخاباتي آقای روحانی و برداشتن موانع گزينشيِ جوانانِ يارسان تشكيل شده است و همچنین تأکید شد كه اين امر صرفاً ريشه در اراده ی دولتِ آقاي روحاني دارد و نبايد دستمايه ی سوءاستفاده ی فرصت طلبان گردد. (نقل به مضمون) مجمع مشورتی فعالان مدنی جامعه ی یارسان، با استقبال و ابراز خوشبینی از وعده های مطرح شده در آن جلسه ـ به رغم این که متأسفانه، بارها خلف وعده ی مسئولان را درخصوص مسائل یارسان تجربه کرده است - نظیر مواعید آقای لاریجانی (در مجلس)، آقای یونسی (در کرمانشاه) و استاندار کرمانشاه و بعضی از نمایندگان مجلس - معتقد است که جامه ی عمل پوشاندن به چنین وعده هایی مسلماً به نفع کشور است و بارقه ای از امید و دلگرمی را در میان مردم یارسان ایجاد خواهد کرد. باري، صرف نظر از اينكه در جلسه ی مذکور، مسئولان چه گفتند و حضار چه شنيدند؛ زنجيره اي از پرسشها ذهن انسان را به خود مشـغول مي كند كه ميبايسـت در آن همايش مطرح مي گرديد و پاسخ عملي به آنها در دستور كارِ نهـادهاي ذيربط قـرار مي گرفت. فقدان این موضوع مي تواند گوياي آن باشد كه هنوز اراده اي جدي در نهادهاي سياسيِ نظام براي حل مشكلات مردم يارسان شكل نگرفته است و كماكان مطالبات حقوقي و مدني آنها در حوزه های امنيتی پیگیری میشود. سؤال اينجاست؛ بر اساس قوانين جاري و چارت سازماني دولت، آيا نهاد استانداري و شخص استاندار نماينده ی قوه ی مجريه در استان هستند يا اداره ی اطلاعات؟ آيا مسئوليت و اختيار اعمال سياستهاي دولت به عهده ی استانداران است يا بر عهده ی نهادهاي امنیتی و اطلاعاتی؟ ندادن اجازه ی حضور به معترضانِ وضعيت موجود ـ برای طرح مطالبات واقعیِ مردم يارسان ـ در چنين نشستهایی به چه منظور است؟ آيا انداختن گناهِ آن به گردن سادات و بزرگان يارسان، حساب شده و در راستاي ايجاد تفرقه در ميان مردم يارسان محسوب نمی شود؟ دليل اينكه حتي يك نفر از حضار، به تبعيضها و حق كشيها و حذفهاي نارواي گزينشي و ناديده انگاريها واجحافاتي كه طي دهها سال بر اين مردمِ بي پناه روا داشته شده است، اشاره ای نکرد، ناشي از حل اين مسائل در دولت تدبير واميد بوده است؟ آیا رعيت در امن و امان و همه ی امور بر وفق مراد است وحضار محترم هيچ خواست و مطالبه اي نداشته اند؟ يا اينكه در حضور مأموران امنيتي كسي اجازه ی بر زبان راندن مطالبات خویش یا مردم را به خود نداده است؟ آنگاه كه در سال 1392 شعله هاي برافروخته ی پیکرهای پاك ياران يارسان، راهِ پر سنگلاخ هزاران معترضِ به تنگ آمده از تبعيض و توهين و تحقير را روشن كرد و بغضشان تركيد و فريادهاي در گلو خفته ی آنها گوش فلك را كر ساخت، آیا به رغم آن وضعيت انفجاري، همین مردم، بحران را در اوج مدنيت و مسالمت كنترل و مديريت نکردند؟ آتشي كه ميتوانست تر و خشك را با هم بسوزاند و منطقه را به مسير كينه توزي، انتقام و ناآرامي بكشاند و خشونت را بازتوليد كند، عاقلانه و دلسوزانه مهار شد و «آشتي ملي» سرلوحه ی شعار و خواست اين مردم قرار گرفت. افسوس که دنیای بیرون از کشور هم فریاد آن واقعه را شنید، اما آنانی که در وطن بودند و میبایست بشنوند، خود را به نشنیدن زدند! اینک نهادهاي امنيتي، نگران موج بي سابقه ی مهاجرت جوانان مأيوسي هستند كه كوره اميدي به كليد دولت تدبير و اميد، جهت باز كردن قفل زنگ زده ی زندگيشان بسته بودند و امروز، با مضاعف شدن بحران و ركودِ اقتصادي به تبعيضهای گوناگون، برای فرار از بيكاري و فقرِ روزافزون و تحقير مستمر و محرومیتهای حقوقی، زيستگاه آبا و اجداديِ هزاران ساله و خانواده ی خویش را با چشماني گريان و دلي پر اضطراب رها كرده به سوي آينده اي مبهم، تن به هجرتي پرمخاطره ميدهند. مسئولان از خانواده ها ميخواهند كه از پيوستن فرزندانشان به گروههاي مخالف جلوگيري كنند. باید پرسید كه آيا اين اقدام جوانان، برخاسته از ميل و اراده ی آگاهانه و آزادانه ی آنان و خانواده هاي ایشان است يا معلول سياستهاي تبعيض آميز و ناعادلانه اي كه آنها را از روي ناچاري و نااميدي به اين نتيجه گيري رسانده است؟ البته، در این مورد كار چنداني از خانواده ها بر نمي آيد؛ مگر اينكه سياستهاي جاري، به طور بنيادين تغيير كند؛ یعنی در عمل به ريشه ها توجه گردد و جاذبه جايگزين دافعه شود. شما مسئولان، بهتر از هرکسی ميدانيد ـ از استثنا كه بگذريم ـ چون در كشورهاي ميزبان اراده و امكاني براي پذيرش، جذب و حمايت از اين امواج عظيم انساني وجود ندارد؛ مهاجرانِ مذکور بعضاً یا حيران و بي هويت به صف كارگران بازار سياهِ كار خواهند پيوست و در زير خط فقر زنده خواهند ماند، یا خوراك امواج خروشان دريا میشوند و يا طعمه ی بي پناه قاچاقچيان انسان. و اكثريت آنان هم در برزخ بين شرق و غرب عمرشان را با انتظار تلف خواهند کرد. كم نیز نخواهند بود كساني كه از اينجا رانده و از آنجا مانده، عقده هاي فروخورده شان خواهد تركيد و سوخت آتش خشونتِ بر افروخته شده ی خاورميانه خواهند شد. مواظب باشیم كه اين سرمايه هاي واقعي و ارزشمند كشور احساس نكنند که چيزي براي از دست دادن ندارند . تجربه ی تلخ خشونتهاي منطقه كه با دستان همين مردمِ ظاهراً مسلمان عملي مي گردد، لرزه بر اندام هر انسان مسئول و شرافتمندي مي افكند . روشن است، بخش عمده ی مسئوليت و گناه آنچه نگران آنیم، به عهده ی شما مسئولان، اسلاف شما و آن سياستگذارانی خواهد بود كه بنيادهاي تبعيض، تحقير و خشونت را بنا نهاده اند. از تاريخ درس بگيريم تا درس عبرت ديگران نشويم. يقين داشته باشيم گفتگو، مصالحه و كنارآمدن با قدرتهاي بزرگ، اگر متكي به اراده ی ملت نباشد و صادقانه به داخل كشور و خانواده ی ملي تسري پيدا نكند، غير از مملكت و ملت فروشي دستاوردي پايدار به دنبال نخواهد داشت، مگر ذلت و خواري براي مردم و مسئولان. آری، ايران بايد به معناي واقعي آن، عادلانه براي همه ی ايرانيان باشد، چه آناني كه در وطن اند و چه آنها كه قهر كرده اند. بياییم درخت تلخبارِ تبعيض را از ريشه بركنيم و نهال دوستي، برادري و برابري به جاي آن بكاريم. «درخت دوستي بنشان كه كام دل به بار آرد / نهال دشمني بركن كه رنج بي شمار آرد» بی تردید، راه نجات ما در «آشتي ملي» است نه در تداوم تبعيض و بي عدالتي. مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان