اردوغان بدون توجه به پیامدهای ویرانگر و تفرقه افکنانه در منطقه، عامل گسست میان اقوام و ملت های مختلف شده است و با نفی مسئولیت در برابر عواقب اقداماتش در خیالپردازی فتوحات به شیوه عثمانیان آن هم در قرن بیست و یک است غافل از اینکه چنین لشکرکشی هایی نه هرگز به پیروزی ختم خواهد شد نه جایگاهی در جامعه جهانی خواهد داشت و نه ملت ها در برابر آنها تسلیم خواهند شد. عصر حاضر عصر القای اندیشه، گفتگو، صلح و پرهیز از خشونت است. امروزه جنگ، خشم و منولوگ جای خود را به دیالوگ و گفتمان ثمربخش داده است اما هرچند وقت یکبار در گوشه ای از این جهان پهناور ویرانگری عصر توحش دوباره سر بر می آورد و جنایات جدیدی را رقم می زند. شاید بتوان سرچشمه این رفتارها را در اختلالات رفتاری یا ناکامی و سرخوردگی دوران کودکی و گذشته رهبران جنگ طلب و یا در شیوه حکومت جوامع عقب مانده جستجو کرد. بر طبق اعتقادات نظریه پردازان انگیزشی، ناکامی یک علت اساسی پرخاشگری است که حالتی از انگیختگی یا سائق را در شخص به وجود می آورد و با حضور قرینه های مناسب به شکل ویرانگری یا پالایش برای جبران شکست ها و حقارت ها به بدترین شیوه و یا بهترین شکل نمود پیدا می کند. اقدامات مداوم و جنایتکارانه ترکیه مهر تأییدی بر ناکامی ها و شکست های پی در پی آنان در برابر مقاومت و پایداری ملتهای همسایه در طول تاریخ می باشد این شیوه خصمانه و انتقام جویانه با آرزوی محال جهانگشایی در طول چندین دهه تبدیل به یک پدیده شوم جنگ و نسل کشی علیه مردمان بی دفاع شده است. از دیر باز برای روانشناسان این سوال مطرح بوده که آیا افراد انسانی در برابر دستور و فرمان، حالتی منفعل دارند یا نه و اگر پاسخ مثبت است دلایل این انفعال چیست؟ یکی از مسائل مورد توجه و جالب روانشناسان اجتماعی موضوع اطاعت بدون چون و چرا و کورکورانه از سوی انسان است انسانی که دارای عقل و قدرت تجزیه و تحلیل است. یک مورد معروف، آزمایشی است که به وسیله «استانلی میلگرام» محقق و پژوهشگر دانشگاه«ییل» انجام گرفت. نتیجه کلی حاصل از آن این بود که زمانی که یک فرمانبردار از نتیجه عمل خشونت آمیز خود واقف است و آن را مشاهده می کند در دستورات بعدی احتمال کمتری دارد از دستور دهنده اطاعت کند. مثال های روشنی از این گونه تسلیم محض بودن ها و کورکورانه اطاعت کردن ها را در تاریخ فراوان سراغ داریم. قتل عام دهکده «می لای» در ویتنام به وسیله ستوان کالی، افسر امریکایی، قتل عام یهودیان به وسیله افسران نازی در دوران حکومت هیتلر در آلمان و مواردی دیگر، همگی پیامد اطاعت کورکورانه از دستور و پناه بردن به توجیه « المأمور الامعذور» است. هدف از ارائه این مطلب؛ اشاره به جنایات آگاهانه و خطرناک ارتش ترکیه و مدافعان اردوغانی در کشت و کشتار همسایگان بی پناه این کشور است. واقعیت این است نرخ آدم کشی در افراد و جوامعی که پیشینه خشونت بیشتری دارند بالاتر است. اقدامات اردوغانی ها و جان فدایان اردوغان با هدف توسعه طلبی و غارتگری در سرزمین های دیگر آن هم در قرن صلح و تفاهم یک زنگ خطر جهانی برای کل جوامع بشری و در صورت ادامه این روند بیمارگونه با هدف گسترش قلمرو خود و اختلاف و نفرت پراکنی در بین اقوام و ملت ها در آینده ای نزدیک موجب تشنج و تنش بیشتر در منطقه و در نهایت به سود هیچ طرفی نخواهد بود و مسئولیت و پیامد آن تنها بر دوش رهبران تبهکار و خشونت طلب خواهد بود. منبع: روزنامه باختر، یکشنبە ٣٠ آذرماه ٩٩