موکریان ــ با نگاهی به وضعیت کولبران در سالهای گذشته، جز درد و رنجی عمیق بر این عنصر مظلوم حرفی برای گفتن نیست. مسائل و مشکلات حاصل از فقر و بیکاری حاکم بر مرزهای غربی از سوی این قشر ضعیف و بی پناه بارها و بارها به گوش مسئولین گوشزد شده است اما غیر از وعده های بی سرانجام و بی تفاوتی نتیجه ای به دنبال نداشته است. کولبران هیچگونه شغل و سرمایه ای ندارند تنها با هدف تأمین هزینه حدأقل های زندگی به این شغل کاذب و بدون آینده روی آورده اند. تنها به حداقل حقوقی که در قبال سالم رسیدن بارشان به مقصد دریافت می نمایند امرار معاش می کنند و با عبور از خطرات کوهستان به همین امید واهی که اکثرأ با شکست و مرگ و معلولیت روبرو می شوند خود را در معرض انواع تهدیدات مسیر پر خطر و طولانی کوهستان قرار می دهند و گاهأ به دلیل سرما و حجم فشار بار و استرس و نگرانی از نرسیدن بار به مقصد دچار حمله های قلبی و ناراحتی های روحی و روانی شدید می شوند کە در جای خود نیاز بە مداخلات درمانی جدی دارند اما بە دلیل دغدغە های معیشتی و فشار زندگی فرصتی برای پرداختن به آن نیز ندارند. اخیرأ در پی شکنجه وحشیانه دو کولبر از سوی پلیس مرزهای ترکیه، یکی از آنها که ٤٣ ساله و پدر ٣ فرزند بود جانش را زیر شکنجه از دست داد و دیگری نیز بر اثر جراحات وارده و خونریزی داخلی در حالی که ١٧ سال بیشتر نداشت روانه بیمارستان شد. به جرم تلاش برای کسب یک لقمه نان..! به دنبال این فاجعه دردناک، آنچه که غیرقابل انتظار بود عدم پیگیری حقوقی چنین جرمی از سوی مسئولین دو کشور درگیر حادثه و بی تفاوتی و سکوت نهادهای بین المللی به این مسئله بود که مانند همیشه بدون دادرسی منصفانه، در هاله ای از درد و غم به فراموشی سپرده شد. مسئله مهمتر که در وقوع چنین اعمال شنیعی نادیده گرفته می شود سنجش بالینی سلامت شخصیت و روان چنین افرادی است که بجای حفظ امنیت جان انسانها، با عملکرد های غیر طبیعی و وحشیانه جان افرادی به ویژه از جنس کولبران را بدون جرم مشخص و بی محابا در معرض تهدید قرار می دهند. و به دلیل حمایت آشکار کشوری مانند ترکیه از اقدامات مرزبانان خود، ترسی از پیامد احتمالی اعمال خود نیز ندارند. این جنایات از سوی پلیس ترکیه که در لباس قانون ولی بە شیوه داعشیون بدون توجه به ارزش جان انسانها اینگونه فجایعی را رقم میزند مسئله تازه ای نیست و سالهاست بی تفاوت به تبعات و آثار اقدامات خشونت آمیز خود روح و روان مردم را نیز با دیدن و شنیدن و تکرار این تراژدی ها در معرض آسیب قرار می دهند و همچنین ماهیت واقعی نظام بیمارگونه این کشور را که با ایدئولوژی ظاهری حاکم بر آن در تضاد است را بر همگان آشکار می سازند. لازم به ذکر است نهاد پلیس در هر جامعه ای الگوی پایدارِ تعهد و اخلاقِ تک تک افراد آن جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان است. و چنین لغزش ها و اعمال خشونت آمیزی می تواند اعتماد و افکار جمعی را نسبت به عملکرد پلیس و نهادهای امنیتی خدشه دار و نیز تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین؛ ضروری است برای پیشگیری از تکرار اعمال مشابه و برای تشخیص ماهیت واقعی و سلامت روان چین افرادی، سازمانهای نظام روانشناختی و حقوقی بین المللی برای بررسی دقیق تر، به مسئله ورود کنند و با روان سنجی و واکاوی، سلامتی این اشخاص را به چالش کشیده و مجرمان را تحت بازخواست و پیگرد قانونی قرار دهند و نیز از حضور آنها به ویژه در میان مردم و استقرار آنها در مرزها جلوگیری نمایند. و مهمتر جوامع و جهان را از وجود چنین موجودات و گونه های خطرناک و ددمنشی که باکی از خونریزی ندارند پاک کنند. زیرا این روش شکنجه و کشتن انسانهای مظلوم تنها از یک دیوانه زنجیری با اختلالات روانی حاد ساخته است. در واقع یک انسان سالم هرگز قادر نیست همنوع خود را با ابزاری مانند چاقو و امثال آن مورد شکنجه، سلاخی و تجاوز قرار دهد حتی به فرض دستور مافوق و یا با توسل به «المأمور المعزور» بودن به هیچ وجه قابل توجیه نیست. بلکه تنها عذری که قابل درک است انتظار این اعمال جنون آمیز بدست نیروهای داعشی است که از بین روان گسیختگانی انتخاب می شوند که بر اعمال خود کنترل و آگاهی چندانی ندارند.