موکریان ـ بنا به گزارش روزنامه ایندپندنت، بالغ بر ۲۹۸ میلیون مورد اضطراب در جهان وجود دارد. سازمان بهداشت جهانی در بررسی خود از اختلالات روانی گزارش کرده است میزان اضطراب در جهان به مرز ٤٠٪ درصد رسیده است.
در این خصوص مدیر بخش بهداشتِ روان سازمان جهانی بهداشت (WHO) نیز گفته است: «انزوا، ترس، عدم اطمینان و آشفتگی های اقتصادی همه عواملی هستند که باعث پریشانی روانی میشوند.» طبق پیش بینی این سازمان، بیماری و بحران‌های روانی در جهان در هفته‌ها و ماه‌های آینده روندی تصاعدی خواهد داشت به همین جهت دولت‌ها باید این موضوع را «محوراصلی چالشهای» خود قرار دهند.
در تعریف اختلال اضطراب (Anxiety Disorders) یا دلهره؛ گفته می شود که اختلال اضطراب احساسی ناخوشایند و مبهم از هراس و نگرانی با منشأ ناشناخته است، که به فرد دست می‌دهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است.
تحقیقات دانشمندان در زمینه‌ی بیماری‌های ذهنی نشان داده است که اختلالات اضطراب تحت تأثیر مجموعه عواملی همچون تغییرات در مغز و استرس‌های محیطی به وجود می‌آیند. اضطراب در مراحل شدید باعث اختلال در عملکرد زندگی و فقدان برنامه ریزی و تصمیم گیری درست و نیز باعث کاهش پتانسیل حل مسئله در افراد میشود.
امروزه درمان و کنترل اضطراب با روشهای سنتی دم نوش والرین یا پونه و استراتژیهای مقابله ای بستن چشمها و نوشیدن یک لیوان آب و یا تنفس منظم دیافراگمی درمان نمی شود زیرا حجم رویدادهای غیرقابل کنترل و اخبار ناخوشایند بشدت رو به افزایش است.
از جمله دلایل دیگر اضطراب ها می تواند زمینه ژنتیک و یا ریشه در گذشته داشته باشد و یا اینکه در سابقه خانوادگی دیده شود به طور مثال پدر و مادر مضطرب می توانند مستعد ابتلای فررندان خود به اضطراب باشند کودکی که پدر یا مادرش فوبی حشرات دارد به احتمال بالا همان فوبیا را در کودک خود ایجاد خواهد کرد همچنین تکرار وقایع استرس زا، نگرانی های فکری، تداوم مسائل و چالشهای گوناگون در زندگی و ناامیدی و ناتوانی در حل مسائل زندگی نیز از دلایل دیگر ابتلا به انواع اختلالات اضطرابی است.
واقعیت این است که پتانسیل اضطراب طبیعی برای حفظ بقای ما خوب است زیرا در سیر تکاملی انسان، وجود اضطراب و استرس امری طبیعی و مفید بوده؛ و در طول زمان به حفظ بقا و زنده ماندن انسانها کمک کرده است. اما با اضطرابهای غیر طبیعی و اضطراب تنهایی چگونه کنار بیاییم؟
یکی از بهترین گزینه های مناسب برای کنار آمدن با وقایع گریز ناپذیر و اضطراب آور در زندگی، پذیرش و مسئولیت است پذیرش آنچه که هستیم و آنچه که ممکن است بر سر راه ما قرار گیرد ما در هر حال در نقطه ای از جغرافیای این جهان پا به این دنیا گذاشته ایم و بایستی در همان نقطه خود و محیط پیرامونمان را با چشم اندازی وسیع و نامتناهی ببینیم و بدانیم ما برده سرنوشت نیستیم بلکه میتوانیم با منابع درونی و بیرونی ارزشمندی که در اختیار داریم خود را از محدودیت ها رها سازیم و با مسئولیت پذیری؛ مسئول انتقال دانش و بینش به خود، دیگران و دنیای اطرافمان باشیم.
زیرا پاسخ منطقی به ابهامات ما پاسخ به هستی و تنهایی ماست. بحث و مقوله اضطراب بسیار پیچیده است و فهم و درک آن از اهمیت و ضرورت بسیار زیادی برخوردار است. به یقین یکی از زیباترین و تأثیرگذارترین گفته ای که از یکی از فلاسفه نامی نقل شده این است که "هر چیزی که فهمیده و درک شود از اسارت آن خارج می شود" درک صحیح کلمات و قوانین و باید و نبایدها و پاسخ به ابهامات و ترسها نسبت به پدیدهای پیرامون به ویژه در کودکی توسط اولین منابع اطلاعاتی کودک ( پدر و مادر ).
زیرا همین کودکان هستند که در بزرگسالی به دلیل منابع درونی ناچیز برای روبرو شدن با واقعیات زندگی مضطرب می شوند زمانی که فرزندان ما را با پرسشهای بی امان کلافه می سازند پاسخ منطقی به هر کدام از آنها جهان تازه ای به روی آنها می گشاید و آنها را در مسیر درست رشد و خودآگاهی قرار می دهد. شاید به همین دلیل است درمانگران وجودی برای درمان فرد مضطرب با پرسش و پاسخ وارد دنیای درمانجو میشوند و فرایند درمان با پرسش آغاز میشود پاسخ به پرسشهای بی جواب پر رمز و راز دوران کودکی.
در نتیجه میتوان گفت جوهر اضطراب در ذات خود خوب است. به اعتقاد «هستی گرایان» تجربه اضطراب یعنی تجربه «انسان بودن» و "اصیل بودن" چون انسان اصیل است. و مهمتر، اضطراب به عنوان یکی از ویژگی های هستی شناخته شده است.
بنابراین؛ این جهان اضطراب آور است و کسی که اضطراب ندارد در واقع عالم واقع را نمی تواند درک کند.
ما از« اِسَنْس » یا همان اسانس یا ماهیت بی همتایی برخورداریم که با خود به این دنیا آورده ایم و پس از آن، کسب شناخت و معرفت از محیط پیرامون در برابر پدیده های تازه و مبهمی که برای اولین بار با آن روبرو خواهیم شد. هر چیز تازه یا مکان تازه؛ هنگامی که برای اولین بار با آن روبرو می شویم برای ما اضطراب آور است و هر چقدر دانش قبلی در مورد آن داشته باشیم از میزان اضطراب آن کاسته خواهد شد هرچند یکنواختی و کسالت به همراه خواهد داشت اما با پاسخ به پرسشهای بنیادین بشر میتوان به همه آنها معنی داد بدینسان رنج اضطراب و کسالت بشر را بهتر میتوان تحمل کرد و در نهایت در مسیر رشد و تعالی قرار گرفت.
شاید زیباترین لحظه تاریخی روبرو شدن با اضطراب را بتوان در فیلسوف مذهبی سده نوزدهم جستجو کرد "سورن کی یرکگورد" ؛ وقتی در بعد از ظهر یکی از روزهای زندگی خود به این اندیشه رسید که در حال پیرشدن است و چیزی به این عالم نیفزوده است به تکاپو افتاد که باید جور دیگری زندگی کند، جور دیگری بیاندیشد و جور دیگری بیندیشد... و همین اضطراب و آشفتگی وجودی منجر به خلق آثار دیگری از وی نظیر، «عصر حاضر» و «بیماری تا سر حد مرگ» شد.
