امروز تیتری در روزنامه باختر با عنوان «اردشیر پشنگ از دلایل عدم توسعه کافی کرمانشاه میگوید» همراه با عکس نسبتاً بزرگی از رخ ایشان برای دقایقی توجه من را به خود جلب کرد و از آنجا که در طی سالهای اخیر نیز بخشی از یادداشتهای من حول محور توسعه و توسعهنیافتگی در کرمانشاه بوده است از این رو فکر کردم که شاید این مصاحبه دکتر اردشیر پشنگ سخن جدیدی برای گفتن داشته باشد. لاجرم در صدد برآمدم تا مصاحبه پشنگ با روزنامه باختر را بخوانم. با این وجود به صراحت میگویم که من هیچ بداعتی در صحبت¬های جناب پشنگ در مورد توسعه و توسعهنیافتگی کرمانشاه نیافتم. فارغ از فقدان نوآوری باید گفت صحبت¬های اردشیر پشنگ دارای ضعف¬های زیادی میباشد. اولین مشکل دکتر پشنگ ضعف در بیان گزارههای تبیینی است. - گزارههای تبیینی کمک حال ما در فهم چرایی و چگونگی توسعه و توسعهنیافتگی استان کرمانشاه هستند که در این مورد متأسفانه اردشیر پشنگ نه تنها به بحث بنیادهای اصلی (علتالعلل) توسعهنیافتگی در استان نپرداختند یا نخواستند بپردازند بلکه بیشتر آنچه را نیز که گفتند سطحی، تکراری و کلیشهای بود. او در متن هر بار به شکلی متناوب و چرخشی به یکی از دلیل اشاره میکند برای مثال او فقدان توجه به مزیت نسبی، همـکاری نکـردن کشـور عـراق، ضعف مدیریتی، نداشتن نگاه توسعه محور، عدم استفاده از پتانســیل و ظرفیــت استان بهویژه بیتوجهی به نخبگان را از جمله عوامل و موانع بر سر راه عدم توسعه استان کرمانشاه بر میشمارند. این مسئله به خوبی نشان از عدم انسجام در گزارههای تبیینی و بعضاً عدم انسجام فکری و تسلط او بر نظریههای توسعه و همچنین واقعیتهای میدانی موجود در استان است. شما نمی توانید همزمان به دلایل مختلف اشاره کنید اما در نهایت نفهمید واقعا کدام عامل مانع اصلی است. - ضعف دکتر پشنگ در این مصاحبه تنها به این موارد مذکور ختم نمیشود بلکه تعریف او از توسعه برای من بسیار حیرتانگیز بود پشنگ میگوید «توسـعه یـک امـر توأم بـا درونزایی بـا بهرهگیری از افــکار و تجربهها و علــم روز اســت» این تعریف از توسعه نهتنها مبهم بلکه حداقل برای من بیمعنی است و فاقد مصداق است. امروزه به ویژه در عصر جهانی شدن کمتر کشوری یافت میشود که توسعه آن درون زا و بدون توجه به امر بیرونی باشد. این را هر دانش آموخته ای که دو واحد درس توسعه را خوانده باشد به خوبی میداند. جالب این است که خود او در یک جایی از متن لازمه توسعه را داشتن ارتباط با همسایگان مرزی چون عراق میداند. این هم یکی دیگر از تناقضات بارز در صحبتهای او میباشد. - یکی دیگر از ضعفهای دکتر پشنگ کاربرد سلیقهای و غیراستاندارد از واژه توسعه است. در کل متن بهدفعات از واژههای چون کمبرخوردار، توسعهنیافته، عدم توسعه، عقبافتادگی، توسعه ناکافی بهجای واژه توسعه استفاده شده است بنابراین کاربرد غیر صحیح از واژه توسعه و عدم تعریف دقیق آن و خلط آن با واژه های دیگر نشان از این دارد که متاسفانه دانش ایشان در این زمینه چندان جای تعریف ندارد. - یکی دیگر از نقدهای عمده بر دیدگاه اردشیر پشنگ فقدان دقت در بیان جملات و گزارهها است. برای نمونه در متن اشاره میکند که «سال¬هاســت کــه مســئولین وقــت و نماینــدگان ادوار مختلــف بــا وعدههای محقــق نشــده ی رســمی شــدن برخــی از مرزهــای اســتان و بســتر توســعه بازارچههای مــرزی در صــدد تغییراتــی بــزرگ بــرای اســتان هســتند». جدا از اینکه این جمله مبهم و کمی نامفهوم است خود پشنگ در یک جایی از متن به طور ضمنی اشاره میکنید مسئولین درصدد ایجاد تغییرات بزرگ برای استان هستند اما به شکل متناقض در جایی دیگر میگوید مسئولین و نگاه غیر استراتژیک آنها خود مانعی بر سر راه توسعه است. - در جای دیگر میگوید «مـا در کرمانشــاه چیــزی بــه اســم ســامان اقتصــادی و یـک فکـر و هویـت محـوری نداریـم و اسـتان دچـار مشــکلات عدیدهای در بعــد هویتــی اســت کــه بسـیار تأثیرگذار بـر مباحـث توسـعه و بـر مباحـث فکـری سیاسـی و همیـن موجـب شـده که اسـتان از مزیتهای نسـبی و مطلـق خـود در بعـد ترانزیتـی، گردشــگری و آب و ... نتوانســته اســتفاده کنــد و در چنیــن شــرایطی طبیعتاً عقــب خواهــد مانــد». در اینجا نیز معلوم نیست چه چیزی روی چه چیزی تأثیر میگذارد و یا منظور او از اینکه می گوید یک فکر هویت محور نداریم چیست؟ عدم صراحت نویسنده از مبحث هویت و رابطه آن با توسعه و عدم بیان مصادیق آن نیز برخی پاراگرافها و یا جملهبندیهای او را غیردقیق و گمراهکننده کرده است. - و یا در جایی دیگر میگوید" بر اساس اصــل تســری همـکاری در حوزههای اقتصـادی در زمانی که طرفیــن همــکاری منجــر بــه خروجــی مشــترک داشـته باشـند بـه همـکاری در حوزههای سیاسـی، امنیتــی، اجتماعــی و ... ســرایت پیــدا میکند عمدتاً در حوزهی سیاسـی و امنیتـی دچـار مشـکل هسـتیم ". این جمله نیز مبهم و دارای ساختار ادبی و نوشتاری نادرستی است. بعلاوه این گزاره در مورد رابطه ایران و عراق چندان صحت ندارد چون اصل تسری بیشتر در مورد نظامهای دموکراتیک مصداق دارد بعلاوه اولویت سیاست خارجی ایران مسائل عقیدتی و صدور عقیده است و مسئله صادرات و ترانزیت کالا در اولویت دوم قرار دارد. بهطورکلی صحبتهای جناب اردشیر پشنگ فارغ از مباحث توصیفی مثل اشاره به ظرفیتها و پتانسیلهای استان که بسیار بحثی بدیهی و تکراری است متأسفانه در بخش تبیینی پر از ضعف و فاقد نوآوری می باشد. به نظرم محتوای و میزان اثرگذاری صحبت¬های دکتر پشنگ هیچ تناسبی با رخ نمایی ایشان در صفحه اول روزنامه ندارد این نقدی است که بر مسئولین روزنامه باختر می توان داشت البته موارد مشابه در این زمینه زیاد هستند. انگار در عصر کنونی برخی از روزنامه های ایران برای خودنمایی و اظهار وجود عادت به چهره¬سازی و یا استفاده از شبه چهره¬ها برای ابراز وجود دارند و دقیقاَ به همین دلیل در بسیاری از موارد رسالت خود را در بخش محتوایی از دست داده و تنها به فرم اتکاء می کنند.